وبلاگ شخصی دکتر امیرهوشنگ واحدی

دکتر امیر هوشنگ واحدی متخصص طب فیزیکی و توابخشی، درمان بیماریهای ستون فقرات، عصبی، عضلانی و مفصلی و ... مطب کرج، جهانشهر-روبروی بیمارستان مدنی

وبلاگ شخصی دکتر امیرهوشنگ واحدی

دکتر امیر هوشنگ واحدی متخصص طب فیزیکی و توابخشی، درمان بیماریهای ستون فقرات، عصبی، عضلانی و مفصلی و ... مطب کرج، جهانشهر-روبروی بیمارستان مدنی

احتمال بیماری ام اس در کسانی که ویتامین دی بیشتری در بدن خود دارند کمتر است




   

این احتمال که ویتامین دی میتواند یک اثر حفاظتی در مقابل ابتلا به بیماری ام اس داشته باشد در دهه های اخیر مطرح شده ولی شواهد کمی برای اثبات آن وجود داشته است. اینک در یک مطالعه وسیع این ارتباط مورد بررسی قرار گرفته است. بیماری ام اس یک عارضه مرمن و تخریب کننده در سیستم عصبی مرکزی است و حدود دو میلیون نفر را در سراسر جهان مبتلا کرده است.

این مطالعه با استفاده از نمونه سرم 7 میلیون نفر که در اختیار یک سازمان دولتی بوده صورت گرفته است. تعداد 257 نفر از این افراد به بیماری ام اس مبتلا بوده اند. محققین سرم این افراد را با همان تعداد از افراد سالم دیگر که بصورت تصادفی از باقیمانده نمونه ها انتخاب شده اند از نظر میزان غلظت ویتامین دی بررسی کردند. غلظت ویتامین دی در سرم نسبت مستقیمی با میزان ویتامین دی که در اختیار بافت های بدن هست دارد.

مطالعه نشان داد که احتمال بروز بیماری ام اس در افرادی که سطح ویتامین دی سرم آنها بالای 40 ng/mL بوده 62 درصد کمتر از افرادی بوده است که میزان غلظت کمتری از این ویتامین (در حد 25 ng/mL ) را در سرم خونی خود داشته اند.

مطالعات دیگری نشان داده است که ویتامین دی نقش مهمی در تنظیم سیستم ایمنی بدن انسان ایفا میکند و با در نظر گرفتن این که ضعیف شدن سیستم ایمنی بدن نقش مهمی در ابتلا به بیماری ام اس دارد مطالعه جدید میتواند تایید کننده نظریات قبل باشد که میزان ویتامین دی در بدن میتواند تاثیر مهمی در احتمال ابتلا به ام اس داشته باشد.

ویتامین دی میتواند بصورت طبیعی در بدن انسان ساخته شود. وقتی پوست در معرض نور آفتاب قرار میگیرد این ویتامین در پوست ساخته میشود.
این مطالعه به این معنی نیست که مصرف مکمل های دارویی حاوی ویتامین دی میتواند نقش محافظت کننده ای در پیشگیری از ابتلا به بیماری ام اس داشته باشد. با در نظر گرفتن اینکه بالا بودن ویتامین دی در بدن میتواند به علت این باشد که فرد به مدت کافی در معرض نور آفتاب بوده است ممکن است صرف قرار گرفتن به مدت کافی در معرض نور آفتاب با کاهش احتمال ابتلا به ام اس مرتبط باشد.

در هر صورت مطالعات آینده نشان خواهد داد که آیا میتوان با بالا بردن سطح ویتامین دی در بدن احتمال ابتلا به بیماری ام اس را کاهش داد یا خیر.


منبع :ایران ارتوپد

ام اس بیماری دستگاه عصبی

بیماری «ام.اس»یا «اسکلروز چندگانه» (Maltiple Sclerosis) یک بیماری نسبتاً شایع دستگاه عصبی مرکزی است. این بیماری که اغلب در جوان‌ها و به خصوص خانم‌های جوان ایجاد می‌شود اولین بار توسط «شارکوت» پزشک فرانسوی متخصص اعصاب  در سال 1868 شناخته شد.

بیماری ام.اس به سلول‌های عصبی در مغز و نخاع آسیب می‌زند. این سلول‌ها برای انتقال پیام‌های عصبی باید با هم ارتباط داشته باشند. پیام‌های عصبی به وسیله سیستم الکتریکی  درون سلول‌ها،  مانند سیستم الکتریکی منزل شما از طریق سیم‌هایی  به نام «آکسون» ، منتقل می‌شوند. این آکسون‌ها مانند هر سیم دیگری دارای پوشش و محافظی است که دور هر آکسون پیچیده شده است.

 این محافظ‌ها «میلین» نام دارد. در افرادی که دچار  ام.اس هستند در نقاط متعدد دستگاه عصبی، میلین‌های دچار آسیب، باعث ایجاد اختلال‌های متعددی در سیستم عصبی می‌شود. این افراد ممکن است دچار ناراحتی‌های بینایی مانند دوبینی، اختلال‌ در راه رفتن، تعادل و بسیاری مشکلات دیگر بشوند. عامل این بیماری هنوز مشخص نیست، ولی این بیماری به هیچ وجه مسری نیست. در ضمن احتمال مبتلا شدن فرزندان این بیماران نسبت به سایر افراد بیشتر است و زمینه ارثی در این بیماری نقش دارد. این بیماران ممکن است دچار خستگی شدید، حساسیت نسبت به گرما، انقباض غیرعادی عضلات و ناراحتی در راه رفتن، تعادل و صحبت کردن شوند.

 به دلیل این که خستگی شدید، گرمای زیاد و عصبانیت ممکن است باعث بیشتر شدن علائم بیماری بشود، حتماً باید آنها از این چیزها دوری کنند. البته فعالیت و کارهایی که موجب خستگی شدید آنها نشود برای جلوگیری از بعضی علائم بیماری بسیار مفید است. تلاش برای درمان این بیماری از سال‌ها پیش ادامه داشته است. ترکیبات استروئیدی (که سبب کاهش فعالیت سیستم ایمنی می‌شود)، از جمله مهم‌ترین داروهای مورد استفاده در این بیماری است، زیرا این بیماری در حقیقت به دلیل حمله اشتباهی سیستم ایمنی به بافت‌های عصبی ایجاد می‌شود. (این‌گونه بیماری‌ها را بیماری خود ایمنی می‌گویند.)

داروهای دیگری مانند اینترفرون‌ها، امیدهای فراوانی برای درمان این بیماری به وجود آورده است. این داروها توانسته تا حدود زیادی از پیشرفت بیماری جلوگیری کند، همچنین از ایجاد حمله‌های ام.اس بکاهد. متأسفانه هنوز درمان قطعی برای بهبود این بیماری پیدا نشده است و بسیاری از بیماران سال‌هاست که از اسکلروز چندگانه رنج می‌برند.

البته باید به یاد  داشت که  ام.اس دارای انواع مختلف از لحاظ شدت بیماری است. این بیماری از انواع خفیف با حملات گه‌گاهی و با کمترین علائم تا انواع شدید با حملات متعدد به همراه معلولیت و آسیب‌های ماندگار وجود دارد. شیوع این بیماری در نقاط مختلف جهان بسیار متفاوت است. آب و هوا، عرض جغرافیایی و نور خورشید از جمله عوامل مختلفی است که ممکن است در بروز این بیماری از لحاظ عوامل محیطی نقش داشته باشد. تلاش پزشکان و سایر گروه‌های پزشکی برای درمان خاله شما و بسیاری از بیماران دچار  ام.اس در نقاط مختلف جهان ادامه دارد و آنها برای مداوای این عزیزان تلاش خود را می‌کنند.

تجارب بیماران ام اس ( مولتیپل اسکلروزیس )

تجارب بیماران مولتیپل اسکلروزیس


مولتیپـل اسکلروزیس یکی از بیماری هـای مزمن سیستم عصبی مرکزی است که غالباً جـوانان در سنیـن اولیه زندگی به آن مبتلا مـی شوند


زورزن (Zorzon) و همکارانش (۲۰۰۱) در مطالـعه ای اختلالات جنسی را در بیماران مبتـلا به مولتیپـل اسکلـروزیس بررسـی کرده انـد، وی می گوید اختلالات جنسی بشدت کیفیت زندگی مبتلایـان به مولتیپل اسکلـروزیس را تحت تأثیر قرار می دهد. در این مطالعه ۹۹ بیمار که تشخیص مولتیپـل اسکلروز بـرای آنان تعیین شده بـود به مدت دو سال تحت مطالعه قرار گرفتنـد. نسبت بیماران دچار اختلال جنسـی بیش از ۷۰ درصد بوده و در طول دو سال پیگیری این نسبت تغییری نکـرد اما وسعت و تعـداد علائم به طـور قابـل توجهی بیشتر شد (۱۰). مورد دیگر از اثرات جسمی تجربه شده از بیماری اختلال در الگوی خواب و استراحت بود.

در مطالعه دیگری که تحت عنوان ارتباط بین اختلالات خواب و خستگی در بیماران مبتلا بـه مولتیپل اسکلـروزیس توسط آتارین (Attarian) ۲۰۰۴ انجـام گردیده اسـت، ۱۵ بیمار مبتـلا بـه بیماری که دچار خستگی شده بودند و ۱۵ بیمار مبتلا به بیماری که خستگی را تجربه نکرده بودند و ۱۵ فرد سالم از نظر اختلالات خواب با یکدیگر مورد مقـایسه قرار گرفتند. نتـایج حاصله نشـان داده است که، که از گروه بیماران دچار خستگی دو نفـر در شروع خواب تأخیر داشتـه، ۱۰ نفـر خواب منقطـع و سه نفر خواب طبیعـی داشتند. یکی از ۱۵ بیمار مبتلا که خستگی نداشتند مراحل خواب نامنظم داشته، دو نفر خواب منقطع داشته و ۱۲ نفر خواب طبیعی داشتند و همه ۱۵ نفر گروه کنترل خواب طبیعـی داشتند. بنابراین خستگـی، خواب منقطع و چرخه های خواب غیرطبیعی با هم مرتبط بودند (۱۱). اثرات تغییر درجه حرارت نیز در تجارب بیان گردید.

در این رابطه اسکات (Scott) ۲۰۰۴ می گوید افراد مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس هنگامی که در معرض افزایش درجه حرارت، که به صورت آب گرم، ورزش و یا افـزایش دما باشد، قرار گیرند دچار خستگی یا ضعف می شوند (۱۲). از تجارب دیگر شرکت کنندگان کاهش مراقبت از خود بود.

در مطالـعه ای کـه توسـط دونـل و هاوکـینز (Donnell, Hawhins) در سـال ۲۰۰۱ بـر روی ناتوانی ۳۸۸ بیمار انجام گرفته است. نتایج حاصله نشـان داده اسـت که ۷۱ بیمـار (۲۹ درصـد) در فعالیت هـای زندگی روزانه خود که شامل حمام کـردن، لباس پوشیـدن و شانه کـردن مو و غـذا خوردن بوده کاملاً به صورت غیر وابسته هستند و ۸۶ بیمار (۵۳ درصد) حداقل روزی یک ساعت در فعالیت های روزانه خود نیاز به کمک داشتند (۱۳).

مشکل جمسی دیگر که مطرح نمودند اختلال بینایی است. اختلالات بینایی تقریباً در همه افراد مبتـلا به مولتیپل اسکلـروزیس دیده مـی شود اما به نـدرت این اختـلالات منجر به کوری کامـل می گردد. براساس انتشارات انجمن ملی مولتیپل اسکلروزیس ۵۵ درصد از افراد مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس دچار یک بار التهاب عصب بینایی خواهند شد. در موارد زیادی اولین علامت بیماری مولتیپل اسکلروزیس است (۱۴). اختلال حسی را نیز برخی شرکت کنندگان ابراز نمودند.

برون هـام ((Brunham ۲۰۰۲ در مطالـعه ای ارتبـاط بین حـس، حـرکت و قدرت عضلانـی انـدام تحتانـی را ارزیابـی کرده اسـت و چنیـن نتیجه گیـری مـی کند که ارتبـاط معنی داری بیـن وضعیـت حسـی بدن و تعـادل وجود نـدارد در حالی که ارتباط بین حرکت و توانایی کنترل بدن هنگام حرکت و قدرت عضلانی اندام تحتانی معنی دار مـی باشد (۱۵). کلور (Klewer) و همکارانش (۲۰۰۱) در مطالـعه ای مشکـلات افراد مبتـلا به مولتیپل اسکلروزیس را بررسی کردند که در یک نمونـه ۱۹۲۶ نفری تحـت مطالعه ۴۴ درصـد از فلج و ۴۲ درصد از ضعف و اختـلال حس رنج مـی بردند (۸). در این پژوهـش اثرات روحـی، روانی تجربه شده از بیمـاری در برخی از موارد تجارب ناخوشایند را نشان داد.

در مطالـعه جانسـن (Jonson) (۲۰۰۳) اثـرتشخیص بیماری مولتیپل اسکلـروزیس بر روی زندگی، اضطراب، افسردگی که به طور متوسط به مدت ۸ ماه بعد از تشخیص انجام شد، ۳۴ درصد از بیماران و ۴۰ درصد از همسران آنها اضطراب زیادی را تجربه کـرده اند و ۳۶ درصد از بیماران و ۲۴ درصد از همسران دیسترس شدید داشتند. علـت افسردگـی، اضطـراب و دیسـترس شدید محدودیت های زیادی بوده است که داشته اند (۱۶).

اثرات اجتماعی تجربه شده از بیماری در این بررسی تغییرات روابط خانوادگی، تغییرات روابط اجتماعـی، اختلال در تأمین شغل و اختـلال در تأمین هزینه زندگی را نشان می دهد.

استریک (Streak) ۲۰۰۰ بیان می کند که مولتیپل اسکلـروزیس اغلب در شکستن پیوند زناشویـی نقش دارد، خصوصاً اگر پایه ارتباط ضعیف باشد. بیمـاری مـی تواند بهـانه ای برای همه مشـکلات جنسی، عاطفی و ارتباطی باشد. نیازهای همیشگی زندگی با همسری که بیماری عصبی پیشرونـده دارد ممکن است مراقبت دهنده را به خطر اندازد. غالباً اگرچه اثرات بیماری بر روی همسر نادیده گرفته می شود، اما ناراحتی همسر به علت چیزهایی که در نتیجه بیماری شریک جنسـی اش از دست داده اسـت بـه انـدازه ناراحتـی وی از بیمـاری همسرش مـی باشد. ارتبـاط همسـری مناسب و رضایت بخـش همه مشکلات خانواده را به طور قابل توجهی آسان می کند (۱۷).

در مطالـعه ای که تحت عنوان اثرات بیمـاری مولتیپل اسکلروزیس بر روی خانواده و کار انجام شده است، بسیاری از بیماران گزارش کرده اند که دوستـان قدیمـی خود را از دسـت داده انـد. در مطالـعه ای که توسط جدیزلوگلو (Gedizluglu) ۲۰۰۱ در ترکیه انجام شده است نتایج نشان داده اسـت که اغلب بیمـاران درآمد ماهیـانه پایین و بسیار پایینی داشته اند. بیماری مولتیپل اسکلروزیس منابع مالی خانواده را تهی کرده است و موجب بوجود آمدن مشکلات اقتصادی شده است. تغییر در شغل و کاهش درآمد در میان مردان بسیار بیشتر از زنان گزارش شده است. مطالعات دیگر نشان داده اسـت که مردان اثـرات بیشتری را بر روی شغل و درآمد نسبت به زنان تجربه کرده اند (۱۸). جانسـون (۲۰۰۰) تخـمین زده است که بهایـی که هر فرد در سال در اروپا پرداخت مـی کند بین ۲۸۰۰۰ تا ۴۹۰۰۰ یورو متغیر است (۱۹).

از نتایج مطالـعه استنباط مـی شود که کاهـش خود مراقبتـی، موجب اختـلال در تأمین شغـل، اختلال در تأمین هزینه زندگی و به دنبال آن بـر روی زندگی مشارکت کنندگان تأثیر داشته است و همچنین اختلال در حرکت و فعالیت، مشکلات ناشی از دفع، ضعف و ناتوانی جنسی، اختلال در الگـوی خواب و اختلال در روابط خانوادگـی و اجتماعی تأثیر زیادی بر روح و روان ایشان داشته است. هنگامی که مشارکت کنندگان از نظر بینایی دچار مشکل شده و فعالیت و حرکت آنان مختل گـردیده و در مراقبت از خود نیز دچار اختـلال مـی شوند، توانایی حضـور در اجتماع و ارتبـاط اجتماعی و همچنین ارتباط خانوادگی آنان دچار اختـلال مـی گردد. فعالـیت شغلـی کـه یکـی از مهمتـرین زمینه های حضور در جامعـه است، در این بیمـاران مختل شده اسـت، بنابراین فعالیـت اجتماعی آنان را نیز دچار اختلال کرده است.

در بعضی از مشارکت کنندگان اختلال در تأمین هزینه زندگی موجب اختلال در ارتباط خانوادگی آنان شـده است. با توجـه به اینکه بیمـاری مولتیپـل اسکلـروزیس بر روی ابعـاد مخـتلف زندگـی و خصوصاً در تمایلات جنسی مبتلایان تأثیر گذاشته است. ارتباط جنسـی بیمار را با همسرش مختل کرده و روابط خانوادگـی را نیز تحت تأثیر قرار داده است. عدم توانایی در فعالیت های اجتماعی روابط بیمار با جامعه را تحـت تأثیر قرار داده و روابط بیمار را با دوستان، اقوام و آشنایان مختل کرده و گاهی نیز موجب برداشت سوء از بیماری شده است. بر این اساس پژوهشگران پیشنهـادی مـی کنند کـه در مبـاحث پرستاری و مراقبـت از بیمـاران مبتـلا بـه بیماری هـای مزمـن، بیمـاری مـولتیپل اسکلـروزیس مورد بحث قرار گیـرد و همچنیـن در نحـوه مراقبـت بیمـاران مزمـن بـه تجارب ایشان توجه شده تا براساس آن مداخلات پرستـاری براساس واقعیت ها و نیازهای واقعـی بیماران طراحی و اجرا گردد.

گروههای در معرض خطر ام اس

عموما دو گروه از اشخاص دچار این بیماری ( MS ) می شوند:
۱ـ‌ گروه اول:‌
این نوع افراد عموما اشخاصی هستند فوق العاده حساس, زودرنج و عصبی و با کمترین ناملایمات از حالت عادی خارج شده و تعادل خود را از دست می دهند و ساعت ها فکر خود را مشغول کرده و به خود و دیگران پیله می کنند.



۱ـ گروه دوم:
افرادی هستند که از نظر ژنتیک دارای طبع سردی بوده و مدام از غذاهای سردی بخش (غذاهائی با pH اسیدی) به حد وفور استفاده می کنند و علاقه زیادی به خوردن ترشی, سرکه, تمبر هندی,‌ ماست,‌ قره قورت و امثالهم دارند.
حال این دو گروه افراد را مورد بررسی و مطالعه دقیق قرار می دهیم تا علت های این بیماری دقیقا مشخص شود و سپس به درمان این بیماری لاعلاج و یا صعب العلاج از نظر علم پزشکی روز (مدرن) که شناخته شده نیست می پردازیم,‌ تا شما عزیزان متوجه شوید که این بیماری غیر قابل علاج از نظر پزشکی، در واقع علاج پذیر بوده و می توان آن را به لطف خداوند درمان کرد.
البته هر چه سریعتر شناخته شود به همان نسبت به درمان سریعتر جواب می دهد و شخص از این گرفتاری نجات پیدا می کند.
متاسفانه علم پزشکی روز در دنیای مدرن امروزی فقط و فقط درمان را در دارو می بیند و بس! خصوصا علم پزشکی در کشور عزیز ما ایران چشم به دست پزشکان غرب خصوصا دکتران دارو ساز غرب دوخته و منتظرند که چه زمانی آنان اعلام کنند که داروی فلان بیماری کشف و ساخته شد و پزشکان ایران از آن استفاده نمایند‌.
در اینجا سوالی پیش می آید که آیا این امکان وجود ندارد که بیماریها را بدون استفاده از دارو درمان کرد؟‌
چرا پزشکان محترم به جای اینکه وقت با ارزش خود را صرف کشف و ساختن دارو نمایند این وقت را صرف تشخیص و کشف علت بیماری ها نمی کنند؟‌
در حقیقت بیماری علت نیست که می خواهیم با دارو از بین ببریم بلکه معلول است اگر علت را کشف کردیم و آن را از بین بردیم معلول نیز از بین خواهد رفت یعنی بیماری دیگر مفهومی ندارد و مسلماً با این روش بیماری براحتی از بین خواهد رفت.
ضمنا پیشگیری مهمتر از درمان است! چرا پیشگیری نکنیم؟‌ در حالیکه پیشگیری هزینه ای ندارد.
علت بیمار شدن گروه اول:
۱ـ‌ حساس بودن‌, زودرنج شدن و عصبی بودن و پیله کردن:‌
یکی از عمده ترین علت های این بیماری عصبی شدن افراد است که آن را مورد مطالعه و بررسی قرار میدهیم. یکی از عمده علتهای عصبی شدن در واقع کمبود مواد غذایی یا مواد معدنی و ویتامین ها در بدن بوده و همچنین مواد زائد در سلولها و بافتها ست.
هرگاه شخص از نظر فیزیولوژی دچار اختلال شود از نظر سیستم عصبی نیز دچار ناراحتی روحی و روانی خواهد شد و با کمترین برخوردی عکس العمل نشان خواهد داد. برای درک بهتر این مساله می توانیم (همو ستاز) را مورد بررسی قرار دهیم.

۲ـ ‌علت حساس و زود رنج بودن:
وقتی که تعادل املاح معدنی در بدن بهم می خورد,‌ انسان با کمترین برخوردی عصبی می شود و هم چنین کار غدد درون ریز در بدن مختل می شود. همین امر موجب می شود که ترشحات طبیعی معده مختل شده و دو برابر حد طبیعی اسید ترشح شود.

روزانه معده یک انسان بالغ حدود ۲ لیتر اسید کلریدریک ترشح می کند که در هضم غذا نقش اصلی را ایفا می کند. وقتی که انسان دچار عصبیت می شود این مقدار اسید به دو برابر حجم واقعی و طبیعی خود می رسد که در واقع روزانه 4 لیتر اسید معده که فوق العاده قوی است ترشح می شود. همچنین با عصبی شدن کار غدد درون ریز از جمله:‌ غده هیپوفیز در مغز,‌ غده تیروئید در جلوی گردن و غدد پاراتیروئید و غده مهم و حیاتی لوزالمعده (پانکراس) و غده فوق العاده حیاتی فوق کلیه که اپینفرین و نوراپینفرین و کورتیزول ترشح می کنند مختل شده و تخمدان ها در خانم ها و بیضه ها در آقایان نیز کارشان مختل می شود.

اختلال در غدد درون ریز موجب می گردد که سیستم داخلی بدن بهم ریخته و انسان از حالت تعادلی روحی و روانی خارج گردد اگر بخواهیم همه غدد درون ریز را بطور مفصل و جداگانه توضیح دهیم از حوصله این مقاله خارج است و به همین مقدار اشاره بسنده می کنیم تا علت روشن شود. چون غدد درون ریز در بدن یک حالت پس خورد (‌ FeedBack )‌ را دارد و با سیستم عصبی و محرکهای شیمیایی کار می کند اگر این سیستم مختل شود، نتیجه مشخص است و آن عدم هماهنگی بین اندام های بدن است و این عدم هماهنگی یعنی اختلال در کلیه سیستمهای بدن انسان، در نهایت خارج شدن انسان از حالت تعادل و بیماری است.
یکی از عوارض مهم عصبی شدن اثرات مخرب روی سیستم گوارش است که مقداری در این باره صحبت می کنم تا علت پیله کردن در افراد مشخص شود و شما عزیزان به این مساله آگاه شوید.

۳ـ‌ علت پیله کردن در افراد عصبی و حساس و زود رنج چیست؟‌
همان طور که قبلا بیان شد بر اثر عصبی شدن اسید معده دو برابر حجم طبیعی خود ترشح می شود و همین امر موجب می شود که ناراحتی های گوارشی افزایش یابد و در نهایت شخص دچار زخم معده و زخم اثنی عشر شده و بیشتر عصبی می شود و همین امر موجب می گردد که مواد لازم به اندازه کافی به سلول ها و در نهایت به اندام ها نرسد.

یکی از شایع ترین بیماری های گوارشی یبوست مزاج است که همین امر باعث می شود که شخص مبتلا به بیماری یبوست شود در این حال بیمار فوق العاده عصبی و حساس و زودرنج می شود. علی الخصوص به خود و یا به دیگران پیله می کند.

علت بیمار شدن ‌گروه دوم:‌
افرادی هستند که از نظر ژنتیک دارای طبع سردی بوده و مدام از غذاهای سردی بخش (غذاهایی با pH ا سیدی)‌ به حد وفور استفاده می کنند. قبل از این که در مورد گروه دوم صحبتی شود برای روشن شدن افکار شما عزیزان مطالبی را باید عنوان کنم تا شما عزیزان متوجه شوید که گروه دوم چگونه افرادی هستند و چرا دچار این بیماری می شوند. اگر کلیه انسان های موجود در کره خاکی را دقیقا مورد بررسی و مطالعه قرار دهیم به چنین نتیجه ای خواهیم رسید انسان ها را به 3 گروه عمده تقسیم می کنیم
۱ـ‌ افرادی که دارای طبع سردی هستند.
۲ـ‌ اشخاصیکه از طبع گرمی برخوردارند.
۳ـ کسانیکه دارای طبع معتدلی هستند.
طبع چیست؟‌
حالتی است که عواملی چون محیط زیست شرائط آب و هوایی,‌ نوع تغذیه، عوامل جغرافیایی, دمای محیط و نحوه زندگی و نژاد حالتی را از نسلی به نسل دیگر انتقال می دهد و آن حالت ارثی است این حالت ها در افراد مختلف متفاوت بوده و بعضی از افراد بدنشان گرایش به حالت اسیدی داشته که این حالت را از نظر طب قدیم (طبع سرد)‌ می نامند. و این طبع تا آخر عمر با شخص بوده و تغییری نمی کند.

و اما افرادی که بدنشان گرایش بسوی بازی (قلیایی) دارند به آن دسته از افراد می گوییم که از طبع گرمی برخوردارند.

و اما طبع معتدل طبعی است میان سرد و گرم که در واقع حالت تعادل را دارد و عموما اینگونه افراد نسبت به دو گروه دیگر کم بوده و کمتر دچار انواع بیماری ها می شوند. یعنی pH بدن اینگونه افراد بیشتر حالت تعادل را دارد و براحتی تغییر نمی کند.
نتیجه:‌ پس طبع سرد که ارثی است و افرادی که دارای چنین طبعی هستند اگر در مورد غذای مصرفی روزانه خود دقیق نباشند بیشتر در معرض بیماری ( MS ) ‌ قرار می گیرند. زیرا مواد غذایی هم مثل انسان دارای طبایع مختلف بوده و باید مورد مطالعه و بررسی قرار گیرد تا طبع مواد غذایی مشخص شود در غیر این صورت افراد دچار انواع بیماری ها خواهند شد.
بعنوان مثال:‌ آیا تاکنون اندیشیده اید که فرق ماست با ترشی و خرما چیست؟‌
هر کدام چه اثرات مفید یا مخربی را در مغز و سایر اندام های بدن ایجاد می کنند یا خیر؟‌
بدن انسان هم از اندام های مختلفی تشکیل شده و هر کدام دارای طبع مختلفی هستند که مختصری به آن می پردازیم. جالب توجه این که بدن انسان از اندام های مختلفی تشکیل شده است مانند:
مغز,‌ کلیه ها,‌ کبد,‌ استخوان ، سیستم گوارش و امثالهم... از نظر طب قدیم هر کدام از این اندام ها دارای طبع خاصی بوده که باید مورد شناسایی قرار گیرد, تا اشخاص در نوع غذای مصرفی خود دقت بیشتری را مبذول دارند.

بعنوان مثال ‌سیستم مغز و اعصاب (اعصاب مرکزی) از طبع سردی برخوردار است یعنی این اندام گرایش بحالت ا سیدی دارد و اگر افراد از غذاهای سردی بخش (‌اسیدی)‌ مرتب استفاده نمایند این عضو حساس را دچار اختلال و بیماری خواهند نمود از جمله ( MS )‌

ام اس و فیزوتراپی

یکی از مشکلات اصلی ما،ضعف و محدودیت در حرکت است که از طرفی بعلت درگیری قسمتهای حرکتی در مغز و نخاع و از طرف دیگر بعلت کم حرکت شدن خودمان است . شاید شما هم به یکی از علل زیر حرکات خود را محدود کرده اید:
افسردگی و بی حوصلگی ،ترس ازافتادن یا جراحات دیگر و ناآگاهی (مثلاً ترس از ضرر داشتن فعالیت ) . کم بودن تحرک دارای عوارضی است مانند کوتاه شدن و ضعیف تر شدن عضلات ، زخم بستر ، یبوست و …


حتماً تابحال با فردی که دست یا پایش شکسته است برخورد داشته اید و شاهد بوده اید که پس از درمان شکستگی و بازکردن گچ ، بیمار در انجام حرکات آن عضو ناتوان شده است و نیازمند به فیزیوتراپی برای مدتی محدود بوده است . فرق ما با همین بیمار در این است که برای مدت نامحدودی به فیزیوتراپی محتاجیم .
شاید فکر کنید عملی نیست که همه روزه به یک فیزیوتراپیست رجوع کنید و شاید انجام مداوم این کار از نظر وقت و یا هزینه غیرممکن باشد.
اما با یک روش ساده می توانیم این مشکل را حل کنیم :
1- ابتدا به یک فیزیوتراپیست حاذق و دلسوز مراجعه می کنیم . یافتن او اصلاً مشکل نیست ! کافی است به یک مرکز فیزیوتراپی رجوع کنید و در صورتی که در آنجا راحت بودید و حس کردید به مشکلات شما توجه می شود و برایتان دقیقاً برنامه ریزی می کنند، می توانید همیشه به همان فیزیوتراپیست مراجعه کنید. بدیهی است علاوه بردقت و توجه متخصص مربوطه ، سلیقه شخصی شما هم بسیار مهم است و مثلاً فیزیوتراپیست انتخابی من ممکن است برای شما انتخاب مناسبی نباشد.
2- متخصص فیزیوتراپی شما را معاینه می کند و حرکتهای مناسب را به شما توصیه می کند و به صلاحدید ایشان چند جلسه ای در همان مرکز تمرین می کنید.
3- حرکاتی که فعلاً لازم دارید و تعداد و چگونگی انجام روزانه آنها در خانه را بیاموزید و در صورت نیاز به وسایل کمکی ، آنها را از فروشگاههای این نوع لوازم تهیه کنید و یا اگر می توانید مشابه آنها را برای خود بسازید.
4- هر روزه در منزل وقتی را به حرکات فیزیوتراپی اختصاص دهید و ضمن انجام این ورزشها سعی کنید بیشتر به بهبودی و تندرستی فکر کنید .
5- به صلاحدید فیزیوتراپیست هر چند هفته به او مراجعه کنیم تا هم درست انجام شدن حرکاتمان را بررسی کند وهم در صورت لزوم تغییراتی در نوع و تعداد حرکاتمان بدهد.
چند توصیه کلی :
■ منظور ما از انجام حرکات فیزیوتراپی رسیدن به وضعیت بهتر جسمی و روحی است نه شرکت در مسابقات المپیک ! پس در انجام ورزشها رعایت اعتدال را فراموش نکنیم …
بهترین حالت ، انجام تعداد کمی حرکت در نوبت های متعدد در طی روز است .
■ حرکات را تا مرز رسیدن به خستگی انجام بدهیم . در صورت تمایل پس از مدتی استراحت می توان دوباره حرکات را تکرار کرد.
■ هرموقعیتی که انجام حرکت را آسان کند مفید است ، بنابراین با توجه به سبک شدن وزن بدن در آب ، شنا یکی از مفید ترین ورزشها برای ما می باشد. البته نیازی به شنای حرفه ای نیست و اندکی هم که در آب دست و پایمان را تکان دهیم بسیار مفید است

آیا من باید فیزیوتراپی و ورزش های منظم داشته باشم ؟ ورزش های مناسب برای ام اس چیست؟
شما و پزشکتان بایستی تصمیم بگیرید که فیزیوتراپی در مورد شما ارزش خواهد داشت یا نه ؟ به دنبال تشدید علایم بیماری ، برای پزشکتان خیلی مفید است که شما را به بخش توانبخشی برای ارزیابی نیرو و ضعفتان بفرستد . اما خیلی مهم است که بدانیم چه چیزی فیزیوتراپی است و چه چیزی فیزیوتراپی نیست . فیزیوتراپی نباید به عنوان یکسری برنامه مداوم در بخش بیمارستانی قلمداد شود . بلکه بایستی به عنوان راهی برای امتحان تواناییهای در حال حاضر شما و کشف چگونگی افزایش آن تواناییها تلقی شود . یک متخصص فیزیوتراپی می تواند به شما کمک کند تا انرژی در حال حاضرتان را افزایش دهید و همراه با کار درمانی تکنیک های ذخیره انرژی را به شما آموزش دهد .
کارکنان توانبخشی ممکن است ورزش ها و وسایل کمکی خاصی را به شما پیشنهاد دهند تا در منزل در حد امکان به دیگران وابسته نباشید. ملاقات در منزل توسط متخصص کاردرمانی یا فیزیوتراپی ممکن است در ارزیابی سازشهای ممکنه درخانه خیلی مفید باشد.
با یک برنامه ورزشی منظم یا ورزش های توانبخشی شما قادر خواهید بود با حفظ موقعیت فیزیکی خوب در طول مسیری به راحتی گام بردارید.
این بدان معنا نیست که شما ورزش های سخت و پر انرژی انجام دهید فقط باید درحد توان خود ورزش کنید . بسیاری از افراد شنا کردن را به طو ر منظم ، یا برنامه های یوگا را در حفظ تونوس عضلات مفید می دانند بدون آنکه این اعمال باعث خستگی زیاد عضلات شوند.
زمانیکه شما در رابطه با زندگی با m s تجربه حاصل کنید قادر خواهید بود که در این مورد قضاوت کنید که چطور می توانید تا قبل از اینکه خسته شوید ورزش کنید .
بسیاری از فصول کتابها برنامه های ورزشی مانند یوگا ، شنا و اسب سواری را پیشنهاد می کنند

تاثیر ماساژ درمانی در درمان بیماری ام اس
ماساژ درمانی به عنوان یکی از درمان های جایگزین به کاهش اضطراب و سیر پیشرفت بیماری ام اس کمک می کند.
دکتر محمدرضا معتمد، متخصص مغز و اعصاب به خبرنگار باشگاه خبرنگاران گفت: ماساژ درمانی یکی از قدیمی ترین و آسان ترین روش‌های درمانی است که با تقویت گردش خون، سیستم ایمنی و احساس آرامش بر فشار خون، سیستم گوارشی، پوست و عضلات تاثیر دارد.
وی افزود: در آمریکای شمالی و جنوبی پرستاران از ماساژ درمانی مثل روش های درمانی دیگر استفاده می کنند و حتی این روش جزو مواد امتحانی در اخذ مدرکشان محسوب می شود.
این متخصص مغز و اعصاب خاطر نشان کرد: امروزه ماساژ درمانی برای افراد مسن، نوزادان نارس، بیماران دارای حملات قلبی و مغزی و بیماران مبتلا به ایدز مورد استفاده قرار می گیرد.
معتمد تصریح کرد: اثرات سودمند ماسا‍ژ طی مطالعاتی در بیماران ام اس نشان داده که افردی که از این روش استفاده کردند به طور قابل ملاحظه ای بلافاصله بعد از جلسات ماساژ شاهد کاهش اضطراب و افسردگی بوده اند و سیر پیشرفت بیماری در آنها کاهش پیدا کرد

انجام فیزیوتراپی ممکن است برای بیماران دچار ام اس مفید باشد
فیزیوتراپی میتواند برای بیماران ام اس مفید باشد.

بر اساس مجموعه تحیقات و شواهد علمی بمرور جمع شده فیزیوتراپی میتواند برای بیماران ام اس مفید باشد. همچنین فیزیوتراپی بعنوان جزئی از یک رویکرد کلی برای کمک در کنترل علائم ام اس مانند بی‌رمقی (fatigue) پیشنهاد شده است.
به گزارش خبرنگار سایت پزشکان بدون مرز ، اگر چه فیزیوتراپی دامنه‌های وسیع و رویکردهای بسیاری داشته و ما تنها در شروع بررسی این نکته هستیم که کدام دامنه و رویکرد برای بیماران ام اس بهترین است.
شواهد اینگونه نشان میدهند که برخی زمینه‌های فیزیوتراپی مانند تمرینهای قدرتی و تمرینهای هوازی منجر به افزایش توانایی در راه رفتن , ایستادن و در واقع کاهش خستگی و بی رمقی میشوند.

اما این واقعیت نیز وجود دارد که بیماران ام اس تفاوت زیادی با هم داشته و از نظر زمان ابتلا و شدت پیشرفت بیماری نیز با هم متفاوت هستند. چنین امری دلالت بر این مهم دارد که یک تمرین خاص را نمی‌توان برای همه توصیه نمود چون ممکن است برای برخی مفید نباشد.
بنابراین مهم است که انجام تمرینها زیر نظر یک فیزیوتراپ و با مشارکت سایر مراقبین بهداشت صورت گیرد تا هر کس متناسب با وضعیتی که دارد به انجام تمرینها پرداخته و در طول زمان به وضعیت جسمی بهتری دست یابد برای دستیابی به هدف فوق و دستیابی به بهترین روش تاثیرگذار روی سلامتی شخص تبادل اطلاعات , مشورت و همکاری صریح لازم است.
رویکرد درمانی خاص با توجه به منابع موجود بین درمانگرها . تجربه درمانگر , رجحان شخصی درمانگر و بیمار متفاوت است. درمان به اشکال مختلف می تواند پیشنهاد شود چه برای بیماران بستری چه برای بیماران سرپایی و چه تمرینهای جمعی.

چنین انعطاف پذیری بسیار ضروری است زیرا هر بیمار خاص و یکه است (کمتر دو بیمار کاملا مشابه وجود دارند) و نیازهایشان نیز همواره در حال تغییر می باشد.
انجام فیزیوتراپی بایستی بصورت پیوسته و بلند مدت باشد تا بهترین نتیجه را برای بیمار در بر داشته باشد, در غیر این صورت نتیجه مورد نظر حاصل نخواهد شد. خود درمانی مداوم و موثر بخشی حیاتی در رویکرد به فیزیوتراپی جهت به حداقل رساندن علائم بیماری محسوب میشود علائمی مانند گرفتگی عضله ها - بی رمقی – ضعف و درد.

چنین امری مستلزم درک ماهیت علائم بیماری و منطقی است که در رویکرد مدیریتی ما وجود دارد تا توانایی بکاربردن ره یافت و شیوه‌های مناسب را داشته باشیم۰ چنین دانشی نه تنها شخص را قادر به کنترل بهتر علائم بیماریش میکند بلکه باعث میگردد تا او شناخت کافی از توانایی خودش بدست آورد. آموزش نقش کلیدی در فیزیوتراپی دارد۰
در ارتباط با این رویکرد آنچه مهم است این است که فیزیوتراپی نباید حاکم بر زندگی فرد باشد بلکه بایستی جزئی از زندگی او گردد به این شکل که :

- در وضعیتهایی قرار گرفته که در آنها احساس راحتی کرده و هم ترازی عضله ها و مفاصل وجود داشته باشد مثل وقتی که روی رختخواب دراز کشیده‌اید یا روی صندلی نشسته‌اید.
- بکار بردن الگوهای حرکتی که باعث ایجاد عدم تقارن نشود یا باعث افزایش سفتی و گرفتگی عضله ها نگردد.
- مشارکت در انجام تمرینهای هوازی
- استفاده صحیح از تجهیزات
اهداف اولیه فیزیوتراپی عبارتند از:
- تشخیص جامع نیازهای فیزیکی , تمرکز روی وضعیت و حرکت
- تسهیل انجام وظایف بطور مستقل
- ارائه مجموعه آموزشهایی در ارتباط با موضوعهای: تمرینهای هوازی – حرکت و انجام امور و چگونگی حرکت بگونه‌ای که کمتر بیمار دچار سقوط شود.
- جلوگیری از بغرنج‌تر شدن وضعیت بیمار مانند در تنگا و فشار قرار گرفتن , کوتاه شدن عضله ها و تاندون بافتها.
- دست یابی به بهترین وضعیت تندرستی فیزیکی – عمومی
“نقل شده” کلمه ای است که فیزیوتراپها اغلب برای توصیف بهبود بدست آمده و دائمی شده در یکنفر بکار می برند , آنها با اندازه گیری تغییرات نسبت به سنجش میزان پیشرفت بیمار در طول زمان اقدام میکنند , چنین سنجشی در نواحی کیفیت راه رفتن , سطح تندرستی, دامنه حرکات و مقدار انجام وظایف بطور مستقل صورت میگیرد. در صورتیکه وضعیت بیمار بطرف بدتر شده باشد فیزیوتراپها میتوانند مشخص کنند که این بدتر شدن ناشی از عوامل عصبی است یا سایر عوامل است.
چنین تشخیصی ضروری است زیرا محدودیت در منابع مراقبت بهداشتی به این معنی است که تمرینهای مداوم بلند مدت به دشواری میتواند مفید باشد در صورتیکه تغییرات مثبت بوقوع نپیوندد یا اگر پس از مدتی بهبود مورد نظر حاصل نگردد.

لذا خود درمانی مداوم بوسیله مشارکت با فیزیوتراپ بنیاد اساسی موفقیت در رهیافت درمان با فیزیوتراپی است

فیزیوتراپی : رویکردی مشارکتی
بی رمقی و ام اس

بر اساس مجموعه تحیقات و شواهد علمی بمرور جمع شده فیزیوتراپی میتواند برای بیماران ام اس مفید باشد. همچنین فیزیوتراپی بعنوان جزئی از یک رویکرد کلی برای کمک در کنترل علائم ام اس مانند بی رمقی (fatigue) پیشنهاد شده است.

اگر چه فیزیوتراپی دامنه های وسیع و رویکردهای بسیاری داشته و ما تنها در شروع بررسی این نکته هستیم که کدام دامنه و رویکرد برای بیماران ام اس بهترین است.

شواهد اینگونه نشان میدهند که برخی زمینه های فیزیوتراپی مانند تمرینهای قدرتی و تمرینهای هوازی منجر به افزایش توانایی در راه رفتن , ایستادن و در واقع کاهش خستگی و بی رمقی میشوند. اما این واقعیت نیز وجود دارد که بیماران ام اس تفاوت زیادی با هم داشته و از نظر زمان ابتلا و شدت پیشرفت بیماری نیز با هم متفاوت هستند. چنین امری دلالت بر این مهم دارد که یک تمرین خاص را نمی توان برای همه توصیه نمود چون ممکن است برای برخی مفید نباشد.
بنابراین مهم است که انجام تمرینها زیر نظر یک فیزیوتراپ و با مشارکت سایر مراقبین بهداشت صورت گیرد تا هرکس متناسب با وضعیتی که دارد به انجام تمرینها پرداخته و در طول زمان به وضعیت جسمی بهتری دست یابد برای دستیابی به هدف فوق و دستیابی به بهترین روش تاثیر گذار روی سلامتی شخص تبادل اطلاعات , مشورت و همکاری صریح لازم است.
رویکرد درمانی خاص با توجه به منابع موجود بین درمانگرها . تجربه درمانگر , رجحان شخصی درمانگر و بیمار , متفاوت است. درمان به اشکال مختلف می تواند پیشنهاد شود چه برای بیماران بستری چه برای بیماران سرپایی و چه تمرینهای جمعی. چنین انعطاف پذیریی بسیار ضروری است زیرا هر بیمار خاص و یکه است (کمتر دو بیمار کاملا مشابه وجود دارند) و نیازهایشان نیز همواره در حال تغییر می باشد.

انجام فیزیوتراپی بایستی بصورت پیوسته و بلند مدت باشد تا بهترین نتیجه را برای بیمار در بر داشته باشد, در غیر این صورت نتیجه مورد نظر حاصل نخواهد شد. خود درمانی مداوم و موثر بخشی حیاتی در رویکرد به فیزیوتراپی جهت به حداقل رساندن علائم بیماری محسوب میشود علائمی مانند گرفتگی عضله ها - بی رمقی – ضعف و درد. چنین امری مستلزم درک ماهیت علائم بیماری و منطقی است که در رویکرد مدیریتی ما وجود دارد تا توانایی بکاربردن ره یافت و شیوه های مناسب را داشته باشیم0 چنین دانشی نه تنها شخص را قادر به کنترل بهتر علائم بیماریش میکند بلکه باعث میگردد تا او شناخت کافی از توانایی خودش بدست آورد. آموزش نقش کلیدی در فیزیوتراپی دارد0

در ارتباط با این رویکرد آنچه مهم است این است که فیزیوتراپی نباید حاکم بر زندگی فرد باشد بلکه بایستی جزئی از زندگی او گردد به این شکل که :

- در وضعیتهایی قرار گرفته که در آنها احساس راحتی کرده و هم ترازی عضله ها و مفاصل وجود داشته باشد مثل وقتی که روی رختخواب دراز کشیده اید یا روی صندلی نشسته اید.

- بکار بردن الگوهای حرکتی که باعث ایجاد عدم تقارن نشود یا باعث افزایش سفتی و گرفتگی عضله ها نگردد.

- مشارکت در انجام تمرینهای هوازی

- استفاده صحیح از تجهیزات

اهداف اولیه فیزیوتراپی عبارتند از:

- تشخیص جامع نیازهای فیزیکی , تمرکز روی وضعیت و حرکت
- تسهیل انجام وظایف بطور مستقل
- ارائه مجموعه آموزشهایی در ارتباط با موضوعهای: تمرینهای هوازی – حرکت و انجام امور و چگونگی حرکت بگونه ای که کمتر بیمار دچار سقوط شود.
- جلوگیری از بغرنج تر شدن وضعیت بیمار مانند در تنگا و فشار قرار گرفتن , کوتاه شدن عضله ها و تاندون بافتها.
- دست یابی به بهترین وضعیت تندرستی فیزیکی – عمومی

"نقل شده" کلمه ای است که فیزیوتراپها اغلب برای توصیف بهبود بدست آمده و دائمی شده در یکنفر بکار می برند , آنها با اندازه گیری تغییرات نسبت به سنجش میزان پیشرفت بیمار در طول زمان اقدام میکنند , چنین سنجشی در نواحی کیفیت راه رفتن , سطح تندرستی, دامنه حرکات و مقدار انجام وظایف بطور مستقل صورت میگیرد. در صورتیکه وضعیت بیمار بطرف بدتر شده باشد فیزیوتراپها میتوانند مشخص کنند که این بدتر شدن ناشی از عوامل عصبی است یا سایر عوامل است.

چنین تشخیصی ضروری است زیرا محدودیت در منابع مراقبت بهداشتی به این معنی است که تمرینهای مداوم بلند مدت به دشواری میتواند مفید باشد در صورتیکه تغییرات مثبت بوقوع نپیوندد یا اگر پس از مدتی بهبود مورد نظر حاصل نگردد.
لذا خود درمانی مداوم بوسیله مشارکت با فیزیوتراپ بنیاد اساسی موفقیت در رهیافت درمان با فیزیوتراپی است.